سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تست خودشناسی(2)

6 وقتى وارد یک میهمانى یا جمع مى شوید ؛

الف ) با صداى بلند سلام و حرکتى که همه متوجه شما شوند ، وارد مى شوید

ب ) با صداى آرامتر سلام مى کنید و سریع به دنبال شخصى که مى شناسید ، مى گردید

ج ) در حد امکان آرام وارد مى شوید ، سعى مى کنید به نظر سایرین نیایید

 

7 سخت مشغول کارى هستید ، بر آن تمرکز دارید ، اما ناگهان دلیلى یا شخصى آن را قطع مى کند ؛

الف ) از وقفه ایجاد شده راضى هستید و از آن استقبال مى کنید

ب ) بسختى ناراحت مى شوید

ج ) حالتى بینابین این ? حالت ایجاد مى شود

 

8 کدامیک از مجموعه رنگ هاى زیر را بیشتر دوست دارید ؟

الف ) قرمز یا نارنجى

ب ) سیاه

ج ) زرد یا آبى کمرنگ

د ) سبز

ه ) آبى تیره یا ارغوانى

و ) سفید

ز ) قهوه اى ، خاکسترى ، بنفش

 

9 وقتى در رختخواب هستید ( در شب ) در آخرین لحظات پیش از خواب ، در چه حالتى دراز مى کشید ؟

الف ) به پشت

ب ) روى شکم ( دمر )

ج ) به پهلو و کمى خم و دایره اى

د ) سر بر روى یک دست

ه ) سر زیر پتو یا ملافه ...

 

10 آیا شما غالباً خواب مى بینید که :

الف ) از جایى مى افتید.

ب ) مشغول جنگ و دعوا هستید.

ج ) به دنبال کسى یا چیزى هستید.

د ) پرواز مى کنید یا در آب غوطه ورید.

ه ) اصلاً خواب نمى بینید.

و ) معمولاً خواب هاى خوش مى بینی


تست شخصیت شناسی(1)

تست شخصیت شناسی

استانداردترین تست شخصیت شناسى

به این تست شک نکنید . این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسى است که این روزها در اروپا بین روانشناسان در جریان است . پاسخهایش هم اصلاً کار دشوارى نیست . کافى است کمى به خودتان رجوع کنید . یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد و جوابی را که انتخاب می کنید یادداشت کنید که بتوانید امتیازهایى که گرفته اید جمع بزنید ..

حاضرید ؟ پس شروع کنید:

1 چه موقع از روز بهترین و آرام ترین احساس را دارید ؟

الف ) صبح

ب ) عصر و غروب

ج ) شب

 

2 معمولاً چگونه راه مى روید ؟

الف ) نسبتاً سریع، با قدم هاى بلند

ب ) نسبتاً سریع، با قدمهاى کوتاه ولى تند و پشت سر هم

ج ) آهسته تر، با سرى صاف روبرو

د ) آهسته و سربه زیر

ه ) خیلى آهسته

 

3 وقتى با دیگران صحبت مى کنید ؛

الف ) مى ایستید و دست به سینه حرف مى زنید،

ب ) دستها را در هم قلاب مى کنید،

ج ) یک یا هر دو دست را در پهلو مى گذارید،

د ) دست به شخصى که با او صحبت مى کنید، مى زنید،

و ) با گوش خود بازى مى کنید، به چانه تان دست مى زنید یا موهایتان را صاف میکنید

 

4 وقتى آرام هستید، چگونه مى نشینید ؟

الف ) زانوها خمو پاها تقریباً کنار هم

ب ) چهارزانو

ج ) پاى صاف و دراز به بیرون

د ) یک پا زیر دیگرى خم

 

5 وقتى چیزى واقعاً براى شما جالب است ، چگونه واکنش نشان مى دهید ؟

الف ) خنده اى بلند که نشان دهد چقدر موضوع جالب بوده،

ب ) خنده، اما نه بلند

ج ) با پوزخند کوچک

د ) لبخند بزرگ

ه ) لبخند کوچک

 


عشق تو و بی مهری من

عشق تو و بی مهری من

رهگذری از مقابل مدرسه ای می گذشت. دانش آموزی را دید که گریان روی زمین نشسته بود.

آهسته به کنارش رفته و به محبت دستی بر شانه اش نشاند.

و از او پرسید:

این چه چیزی است که دلت را ناشاد و چشمت را گریان ساخته؟

کودک گفت:

امروز امتحان داشتیم و من نتوانستم پاسخ سوالات را بنویسم و به همین دلیل نمره خوبی نگرفتم...

کاش دیروز به حرف های مادرم که مرا از بازیگوشی و تنبلی منع می کرد گوش می دادم تا امروز این چنین افسرده و شرمگین نباشم و هم چنان که می گریست، ادامه داد:او مادر فوق العاده ای است.وجودش مایه آرامش است و حضور عاشقانه اش حمایت مان می کند.من و دیگران بدون او سردرگم و هراسانیم. برای ما بهترین غذاها را می پزد و خانه را به زیبایی برای من و دیگر اعضای خانواده می آرید.

رهگذر با خود اندیشید...

خدایا چگونه است که بنده مهربانی دل کودکی را شرمگین ساخته ، اما محبت های بی دریغ و حمایت های تو ما را بیدار نکرده.

خدایا خوان نعمت هایت را می بینیم که به کرم گسترده ای و ما شکرانه به جای نیاورده ، طالب برکات و خیرات دیگری هستیم.

در زمان اندوه ، صبر و در زمان شادکامی، لطف تو را فراموش می کنیم.

ما بندگان تو در برابر همه الطافت چشم را بسته و برای ناشکیبایی های مان هرگز زمان را نمی شناسیم...

بار الها...

اگر در این دنیا درس عشق را از تو فرا نگیریم و دیگر درس های معرفت را...

در روز امتحان، نالان تر از این کودک شرمنده می شویم.

از تجارب مان عبرت نمی آموزیم، در پی حقیقت جست و جو نمی کنیم.برابر نفس خویش نمی ایستیم و درس ناخوانده به امید قبولی، خویش را رها می کنیم...

خدایا ما را دریاب که درست بشنویم و زیبا ببینیم.تقصیر خویش را باور کنیم که اندوه ما به سبب بی توجهی از نعمات تو سردرگمی مان، از این روست که درس خویش را فرانگرفته ایم.

گذر ایام را در شیطنت های مان فراموش کردیم.

و به روز امتحان...

اندوهگین تو را صدا می زنیم و یاری می جوییم.

خدایا!

شکر می کنم که تو را دارم.

چه خوب است که بنده خاطی چو من، از نظر لطف تو به واسطه کرده ناپسند خویش، دور نماند.

شفای دل بیمارمان باش

 و مرهم روح زخم خوردمان

زیرا که تو

دلیل بودن و تنها شاهد بازگشت مایی...

همراهان همدل: مجال دنیا تنها فرصتی است برای درست زندگی کردن ، فرصتی تکرار نشدنی که بهتر است بیشترین استفاده را از آن داشته باشیم.

 


16 آذر، تولد «مرگ بر آمریکا»

16 آذر، تولد «مرگ بر آمریکا»

اشاره: واقعه 16 آذر 1332 و اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به حضور مداخله جویانه نیکسون معاون آیزنهاور رئیس جمهورى وقت آمریکا که به شهادت سه تن از دانشجویان منجر شد، تاکنون از زوایاى مختلف مورد بررسى قرار گرفته است. در نوشتار حاضر نویسنده مى‏کوشد ضمن مرور دوباره این واقعه، با تاکید بر زمینه‏هاى وقوع این حادثه، روابط خارجى دولت سرلشکر زاهدى با ایالات متحده آمریکا و انگلستان را مورد توجه قرار دهد و از این طریق به فهم روشن‏ترى از بستر تاریخى وقوع این حادثه دست یابد.

پس از سرنگونى دولت ملى دکتر مصدق در پى وقوع کودتاى 28 مرداد 32، شاه که در پی شکست کودتاى اول مورخ 25 مرداد 32 از طریق بغداد به رم گریخته بود، در 31 مرداد به تهران بازگشت.

چهار روز بعد در 4 شهریور 1332 نخست وزیر دولت کودتا «سرلشکر زاهدى» که به درجه سپهبدى ارتقا یافته بود در نامه‏اى به آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام داشت که قصد دولت او بهبود وضع بین المللى ایران است. زاهدى همچنین در این نامه به طور تلویحى مقامات آمریکایی را از قصد خود مبنى بر تجدید مناسبات سیاسى ایران و انگلیس مطمئن ساخت.

زاهدى براى آن چه «نجات ایران از هرج و مرج اقتصادى و مالى» مى‏نامید از آمریکا تقاضاى کمک فورى کرد. آیزنهاور که به تقاضاى مشابه دکتر مصدق که در دى ماه 31 عنوان شده و در خرداد 32 تکرار شده بود، پاسخ منفى داده بود، این بار لوى هندرسن سفیر امریکا در تهران را که از گردانندگان اصلى ستاد کودتا بود مامور مذاکره با دولت زاهدى کرد.

در 12 شهریور همان سال، دولت امریکا موافقت خود را با پرداخت مبلغ 23/4 میلیون دلار بابت کمک‏هاى فنى سالانه اصل چهار اعلام کرد.

در 14 شهریور نیز دولت امریکا مبلغ 45 میلیون دلار کمک بلاعوض به ایران اعطا کرد. روزنامه کیهان مورخ 12 شهریور 1332 به نقل از اعلامیه رسمى دولت امریکا، علت این اقدام دولت مزبور را چنین عنوان کرد: «ایالات متحده از این‌که حکومت جدید در نیل به تفاهم با انگلستان در مورد ملى‌شدن نفت متعلق به ایتالیا در ایران بى‌تحرک نیست، رضایت دارد.» اگرچه امریکایى‏ها هدف خود را کمک به دولت جدید ایران براى «اعاده ثبات در کشور» و« ریختن پایه‏هاى پیشرفت اقتصادى» عنوان کردند اما واقعیت این بود که ارسال کمک‏هاى مالى به دولت کودتا ضرورى بود زیرا از یک سو صادرات نفت ایران دچار وقفه شده بود و پولى از این بابت عاید دولت وقت ایران نمى‏شد و از سوى دیگر دولت ایران به منظور مقابله با فشار شوروى در مرزهاى شمالى و مبارزه با قدرت حزب توده در درون مرزها، نیازمند تقویت بنیه مالى به منظور سازماندهى دوباره ارتش و دستگاه ادارى بود.

در روز 17 آذر همزمان با ورود نیکسون به تهران، تمام دانشگاه‏هاى پایتخت در اعتصاب کامل به سر مى‏بردند و وقتى که نیکسون براى دریافت دکتراى افتخارى حقوق در دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران حاضر شد یکى از مطبوعات در سر مقاله خود با عنوان «سه قطره خون» در قالب نامه سرگشاده‏اى خطاب به نیکسون، ضمن اشاره به سنت مهمان‌نوازى ایرانیان و رسم سر بریدن یک قربانى در پیش قدم مهمان، نوشته بود: «آقاى نیکسون! وجود شما آن قدر گرامى و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنى دانشجویان دانشگاه را قربانى کردند».

و دقیقا به همین علت بود که امریکایى‏ها از اعطاى کمک‏هاى بیشتر به دولت زاهدى خوددارى کرده و عملا آن را به تجدید روابط سیاسى ـ اقتصادى با انگلیس و پایان مذاکرات نفت موکول کردند. در واقع امریکایى‏ها مى‏خواستند هر چه زودتر دولت ایران به علت نیازهاى مالى قرارداد نفتى را با کنسرسیوم بین‌المللى امضا کند. از همین رو امریکا تنها پس از امضاى قرارداد کنسرسیوم در 28 شهریور 1332 با پرداخت 127/3 میلیون دلار به عنوان وام به ایران موافقت کرد.

مقامات لندن، تجدید مناسبات سیاسى بین دو کشور را گام نخست براى حل مسأله نفت مى‏دانستند و علیرغم موضع قبلى مقامات ایران مبنى بر تقدم مسأله نفت بر تجدید روابط با انگلیس، دولت انگلیس ضمن نشان دادن ملایمت در دو موضوع مورد اختلاف یعنى بازپس گرفتن شکایت خود از یک شرکت ژاپنى خریدار نفت ایران و موافقت با تحویل لوکوموتیوهاى انگلیسى خریدارى شده از سوى ایران، توانست گامى به سوى تجدید مناسبات سیاسى با ایران بردارد.

در 16 آبان 32 همزمان با امتناع امریکا از ارسال کمک‏هاى مالى بیشتر به دولت زاهدى و با شدت گرفتن نیازهاى مالى دولت، مذاکرات مخفیانه‏اى بین مقامات دو کشور آغاز شد تا موضوع تجدید مناسبات سیاسى مورد بررسى قرار گیرد.

نتیجه این مذاکرات پیشاپیش معلوم بود.

دولت کودتا به رغم آگاهى از حاکم‌ بودن احساسات ضد انگلیسى بر افکار عمومى، تجدید فورى مناسبات را در دستور کار خود قرار داد و براى کاستن از پیامدهاى داخلى تصمیم خود، تنها به اجراى سیاست‏هاى گام به گام و اتکا بر نقش بازیگرى به نام ایالات متحده اکتفا کرد.

اعلامیه مشترک دو دولت در 14 آذر 32 تصمیم دو دولت را مبنى بر «مبادله بدون تأخیر سفیر» اعلام داشت و هر چند وزارت خارجه ایران در اعلامیه مورخ 9 آبان 32 آورده بود «تنها توقع دولت (ایران) این است که براى اختلاف نفت قوانین مصوبه کشور محترم شمرده شود.» اما همگان مى‏دانستند که طرح این تقاضا، صرفاً یک «نمایش سیاسى» با مصرف داخلى است که به منظور پیشگیرى از بروز احساسات ضد انگلیسى مردم ترتیب داده شده است. از همان روز اعلام رسمى تجدید روابط ایران و انگلیس در 14 آذر 32 که با وعده ورود قریب الوقوع «دنیس رایت» به عنوان کاردار سفارت انگلیس در تهران همراه بود، ناآرامى‏ها و تظاهرات پراکنده‏اى در چند نقطه پایتخت از جمله بازار تهران و دانشگاه تهران به وقوع پیوست و در پس آن عده‏اى از معترضین در دانشگاه و بازار دستگیر شدند.

همزمان با بروز این ناآرامى‏ها، روز 17 آذر براى ورود نیکسون معاون رئیس جمهور امریکا به تهران تعیین و اعلام شد.

پیش از این در 24 آبان همان سال اعلام شده بود که نیکسون از طرف آیزنهاور رئیس جمهورى ایالات متحده و به دعوت رسمى دولت ایران به تهران مى‏آید. نیکسون در واقع به ایران مى‏آمد تا نتایج تحولات اخیر را که به تعبیر آیزنهاور «پیروزى سیاسى امیدبخشى را در ایران نصیب قواى طرفدار تثبیت اوضاع و قواى آزادى نموده است» ببیند.

پیشاپیش وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون قطعى مى‏نمود. به رغم یأس گسترده مبارزان و سرکوب شدید مخالفان دولت کودتا، هنوز در برخى مجامع مخالفت‏هاى جدى بروز مى‏کرد. در این میان و با آشکار شدن نقش مداخله‌جویانه ایالات متحده امریکا در تمهید مقدمات سرنگونى دولت ملى دکتر مصدق، این دولت خارجى که پیش از این با شعار کمک به گسترش آزادى و پیشرفت اقتصادى و مقابله با گسترش نفوذ کمونیسم، توانسته بود روابط خوبى را به دور از قضاوت منفى افکار عمومى با دولت ایران برقرار نماید، براى اولین بار به عنوان یک «نیروى مداخله‌جوى منفور» نزد افکار عمومى درآمد.

امریکایى‏ها که به دنبال جاى پاى محکم‏ترى در ایران مى‏گشتند و در قرارداد کنسرسیوم نفتى در پى سهم بیشترى بودند به سرعت مورد قضاوت افکار عمومى ایران قرار گرفتند و البته با توجه به روابطه حسنه دولت سپهبد زاهدى با دولت امریکا و نیز سابقه عدم همکارى قبلى این دولت در حل مشکلات مالى دولت دکتر مصدق، قضاوت افکار عمومى نمى‏توانست مثبت باشد.

در روز 5 آذر 32 نیروهاى نظامى و امنیتى رژیم شاه به منظور کنترل اوضاع و حفظ آرامش سفر نیکسون، در دانشگاه تهران مستقر شدند تا از هر گونه مخالفت احتمالى جلوگیرى کنند.

در همین روز یکى از دربان‏هاى دانشگاه شنیده بود که تلفنى به یکى از افسران گارد مستقر در دانشگاه دستور مى‏رسد «باید یک دانشجو را شقه کرد و جلوى در بزرگ دانشگاه آویخت تا عبرت همه شود و هنگام ورود میهمانان خارجى صداها خفه گردد و جنبنده‏اى نجنبد.»

انتشار این خبر در فرداى آن روز بر جو ملتهب دانشگاه افزود.

در روز 16 آذر نیروهاى نظامى مستقر در دانشگاه، با ورود به دانشکده‏هاى پزشکى، داروسازى، حقوق و علوم عده زیادى را دستگیر کردند.

مهندس مصطفى چمران که خود شاهد این واقعه بوده است بعدها در انجمن اسلامى دانشجویان امریکا روایت مستندى از واقعه را مکتوب و ارائه کرد که همواره مورد استناد دیگر نویسندگان سیاسى دهه 40 و 50 و بعد از آن بوده است. مطابق این روایت، دستگیرشدگان به وسیله کامیون به نقطه دیگرى منتقل شدند و رئیس وقت دانشگاه تهران از بیم ناآرامى‏هاى گسترده‏تر دانشگاه را تعطیل اعلام کرد. در پى اعتراض چند دانشجو به حضور سرکوبگرانه نظامیان در دانشگاه، ارتشى‏ها براى دستگیرى آنان وارد دانشکده فنى شدند. درگیرى دانشجویان و نظامیان در دانشکده فنى اوج گرفت و نظامیان به سوى دانشجویان آتش گشودند و سه دانشجو به نام‏هاىمصطفى بزرگ‌نیا، آذر شریعت رضوى و احمد قندچى به ضرب گلوله کشته شدند.

چند روز بعد از ناآرامى‏هاى 16 آذر، ورود «دنیس رایت» کاردار موقت بریتانیا در تهران که اتفاقاً با محکومیت دکتر مصدق در دادگاه نظامى همزمان شده بود، نیز خشم و نارضایتى افکار عمومى را برانگیخت.

در 4 بهمن همان سال على سهیلى به عنوان سفیر ایران در لندن تعیین شد. سهیلى که پیش از تعطیلى کنسولگرى‏هاى انگلیس در ایران در دى ماه 1330 و احضار وى به تهران، به عنوان سفیر ایران در لندن به سر مى‏برد، همان کسى بود که هنگام خداحافظى با مقامات وزارت خارجه انگلیس در سال 1330 ایشان را به پایدارى در برابر دولت ملى ایران و سرنگونى دولت مصدق تشویق کرده بود.

 

 


سیر بخورید تا سرما نخورید

سیر بخورید تا سرما نخورید<\/h1>

مصرف سیر برای جلوگیری از سرماخوردگی و حتی بهبودی پس از ابتلا به آن، موثر است.

قرن ها از سیر نه تنها به دلیل مصرف آن در آشپزی، بلکه به خاطر قدرت درمانی آن تعریف شده است. دلیل آن هر چه باشد، ولی مطالعات انجام شده ی اخیر، یک تاثیر آن را تایید می کنند.

دانشمندان انگلیسی مدت دوازده هفته بین ماه های نوامبر و فوریه (زمستان) به 146 نفر، روزی یک عدد سیر دادند و به 146 نفر سیر ندادند.

طی این دوره آزمایشی از 146 نفری که سیر مصرف کرده بودند، 24 نفر به سرماخوردگی مبتلا شدند، درحالی که از 146 نفری که به آنها سیر داده نشده بود، 65 نفر دچار سرماخوردگی شدند.

علاوه بر این، افراد گروهی که سیر مصرف کرده بودند، ولی سرماخورده بودند، خیلی زودتر از کسانی که سیر مصرف نکرده بودند و سرماخورده بودند، بهبود یافتند.

یکی از توضیحاتی که دانشمندان برای این تاثیر اعلام کردند آن است که ترکیبی موسوم به «آلیسین» در سیر که فعال ترین ترکیب موجود در سیر است، مانع از فعالیت آنزیم هایی می شود که در عفونت های میکروبی و ویروسی نقش دارند.

همانطور که می دانید کسانی که سیر مصرف می کنند دیگران را از خود می رانند (به دلیل بوی تند آن)، بنابراین میکروب ها را نیز از خود دور می کنند.

سایر فواید شگفت انگیز سیر

سیر با داشتن آنزیم‌های طبیعی به جذب بهتر غذا کمک می‌کند.

از طرفی به عنوان یک ماده ی ضد نفخ عالی و یک ماده ضد انگل و کرم‌های روده‌ای شناخته شده است.

مصرف سیر یکی از بهترین درمان‌ها برای سرفه‌های شدید است و معمولا از شربت سیر برای درمان آن استفاده می‌شود.

سیر دارای ترکیبات ضد میکروبی است و می‌تواند با انواع عفونت‌ها مبارزه کند، بدین منظور می‌توان از آن هم به صورت استعمال خوراکی و هم موضعی برای درمان قارچ‌ها و عفونت های باکتریایی پوست استفاده نمود.

تحقیقات متعددی نشان می‌دهد که سیر می‌تواند از سیستم قلبی و عروقی محافظت نماید، زیرا می‌تواند میزان کلسترول و تری گلیسرید خون را کاهش دهد و تجمع پلاکت‌ها را مهار کند و میزان فیبرینولیز را که لخته خون را از بین می‌برد، افزایش دهد ( یعنی از لخته شدن خون در رگ ها جلوگیری کرده و خون را رقیق می کند).

از سیر همچنین به عنوان یکی از درمان‌های فشار خون بالا یاد شده است، زیرا می‌تواند مویرگ های ریز را باز کرده و ریتم قلب را تنظیم کند و فشار خون را کاهش دهد.

مطالعات نشان داده‌اند که خوردن منظم سیر باعث کاهش احتمال ابتلا به سرطان‌های مری، معده و روده بزرگ می‌شود. این اثرات به این علت است که سیر از تشکیل مواد سرطان زا جلوگیری می‌نماید.

سیر حاوی ترکیبات سولفورداری است که از رشد تومورهای سرطانی خصوصا در سینه و پوست جلوگیری می‌نماید.

هشدارها:

مهم‌ترین اثر جانبی سیر خوراکی، ایجاد بوی بد در تنفس و بدن است.

مصرف بیش از حد سیر با معده خالی باعث ناراحتی های گوارشی می‌شود.

همچنین گزارش‌هایی مبنی بر واکنش‌های آلرژیک (حساسیت زا) در اثر استفاده ی زیاد از سیر خام وجود دارد.

تهیه سیر به صورت پودر باعث می‌شود عصاره آن به فرم خالص تر در اختیار مصرف‌کننده قرار گیرد. همچنین استفاده از سیر به صورت کپسول می‌تواند از ایجاد بوی بد در دهان جلوگیری و بلع آن را آسان‌تر کند.

سیر بر متابولیسم داروها تاثیری ندارد، اما بهتر است که از مصرف همزمان مقدار زیاد آن با داروهای ضد انعقاد خودداری کرد.

همچنین بهتر است 7 تا 10 روز پیش از عمل جراحی نیز از مصرف سیر زیاد خودداری شود، زیرا زمان خونریزی را افزایش می‌دهد.

مصرف مقدار کم سیر در دوران شیردهی و بارداری مجاز است، اما به علت تاثیری که بر بو و طعم شیر دارد، برخی نوزادان را ناراحت می‌کند، بنابراین بهتر است از مصرف سیر در دوران شیردهی اجتناب شود.

گفتنی است سیر دارای غلظت بالایی از مواد سولفوردار است و ماده‌ای به نام آلیسین ماده فعال سیر را تشکیل می‌دهد که اکثر خواص سیر را به آلیسین نسبت می‌دهند.

آلیسین زمانی در سیر تولید می‌شود که حبه سیر خورده یا جویده شود. در این صورت است که ترکیب سولفورداری به نام آلیین(alliin) تحت تاثیر آنزیمی ‌به نام آلیناز، به آلیسین تبدیل می‌شود که همگی در سیر وجود دارند.

به علت این‌که آنزیم آلیناز در اثر گرما از بین می‌رود، لذا سیر پخته شده خواص درمانی کمتری از سیر خام دارد